عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت / بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت
.
.
.
نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی
.
.
.
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست را فراموش می کنم …
.
.
.
من ندانم که کی ام
من فقط می دانم
که تویی،
شاه بیت غزل زندگی ام
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت