loading...
عاشقانه ها
arman بازدید : 57 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 نظرات (6)

من پر از حرف سکوتم خالیم رو به سقوطم بی توو آبی عشقت تشنه ام کویر لوتم نمیخوام آشفته باشم آرزوی خفته باشم تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش من رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش شبو از قصه جدا کن چکه رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های آخر من

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط h55n در تاریخ 1348/10/11 و 18:43 دقیقه ارسال شده است

سلام
منم لینکت کردم
بای

این نظر توسط مریم در تاریخ 1348/10/11 و 22:58 دقیقه ارسال شده است

راستی اگه دوس داری منو لینک کن بهم خبر بده منم شما رو لینک کنم

این نظر توسط مریم در تاریخ 1348/10/11 و 22:56 دقیقه ارسال شده است

سلام اقای ارمان وبت خیلی باحاله
از این عکسات خیلی خوشم میاد از کجا گیر میاری؟؟؟شکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مرا در تابوت سیاهی بگذارید که همه بدانند که هر چه سیاهی بود کشیدم ، دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند چیزی با خود از دنیا نبردم ، زبانم را از دهانم در آورید و با تیغ زخمش کنید که همه بدانند با زخم زبان از دنیا رفته ام ، چشمانم را باز بگذارید که همه بدانند چشم انتظار کسی بودم ، قفسی با مرغ عشق بر سر قبرم بگذارید که همه بدانند مجنونی اسیر بودم ودر آخر تکه یخ برسر قبرم بگذارید تا در هنگام طلوع خورشید به جای عشقم برایم اشک بریزد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 302
  • کل نظرات : 77
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 784
  • بازدید سال : 1,818
  • بازدید کلی : 19,193
  • کدهای اختصاصی
    Online User