بی شک یادت را در تک تک لحظه هایم نقاشی میکنم، امروز در گذر رفتنت به آسمان خیره شدم و قدم زنان باران را با غم تجربه کردم،
چشمانم حتی دیگر سوسوی خانه ی همسایه را نیز نمی بییند، من برای بریدن و کندن از آنچه هستم تو را میخواستم، کاش میدانستی آسمان نیز برایت می گرید و من غرق در سکوت شب، تنهایی را تجربه میکنم.